جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اعتقادات / اندیشه‌های ناب/فضائل و قیام امام حسین(ع) / متن کتاب
    وقايع عاشورا

    35.‌ آيا كساني كه در مقابل حضرت امام حسين(ع) در كربلا صف‌آرايي كردند همه منافق، كافر و فاسق بودند و همه اهل جهنّم هستند؟

    همۀ آنان، مسلمان‌نما بودند؛ لكن از هر منافق و فاسق و مشركي بدتر بودند و به تعبير قرآن شريف از هر جنبندۀ پستي، پست‌تر بودند:

    «إنَّ شَرَّ الْدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الْصُّمُّ الْبُكْم الَّذِينَ لَا يَعقِلونَ»؛[1]

    و از اين جهت، چنین افرادی مورد لعن صريح خداوند سبحان هستند:

    «أَولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهمُ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعمَي أَبْصارَهُمْ»؛[2] 

    و نيز از اين جهت هم كه موجب اذيّت و آزار خداوند و رسول او بوده‌اند، مستوجب لعن و عذاب دنيوي و اخروي هستند:

    «إِنَّ الَّذِينَ يُؤذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِي الدُّنيا و الاخِرَة وَ أعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً».[3]

    اساساً كساني كه در قرآن كريم مورد لعن خداوند تعالي واقع شده‌اند، به تصريح آيات و روايات شريفه، اهل جهنّم و حتّي بنابر برخي از آيات كريمه، اهل خلود در عذاب بوده و هيچ نصرت و كمكي براي آنان متصوّر نيست:

    «و مَنْ يَلْعَنِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً».[4] فأعاذنا الله منهم.

    36.‌ تشنگي شديد خاندان و ياران سيّدالشّهداء(ع) مربوط به چه زماني است؟ روز عاشورا يا قبل آن؟

    بنابر نقل، از روز هفتم ماه محرّم الحرام، دشمن، مخالفت از آب نمود[5] و از آن جلوگيري كرده است، لكن اصحاب، كم و بيش آب مي‌آورده‌اند؛[6] امّا تشنگي شديد كه موجب شهادت بعضي از كودكان و اطفال شده، در روز عاشورا بوده است. الا لعنة الله علی القوم الظّالمين.

    37.‌ چگونه امام حسين(ع) و ياران آن حضرت در روز عاشورا، با کمبود آب غسل کردند؟

    قضيۀ کربلا و تاريخ آن، هم روايات ضعيف و هم روايات صحيح دارد و لازم نيست خيلي دربارۀ‌ آن تفحّص داشته باشيد؛ آنچه مسلّم است امام حسين(ع) و ياران او در روز عاشورا شهيد شدند و عيال او اسير شدند و ما براي مظلوميّت آنها و دفاع از آنها و زنده نگاه‌داشتن مرام آنها، بايد مجالس عزاداری داشته باشيم و بايد گريه و شيون کنيم.

    38.‌ آيا صحيح است كه امام حسين(ع) براي خود، از دشمن درخواست آب نمودند؟

    يكي از مهم‌ترين برنامه‌هاي حضرت سيّدالشّهداء(ع) در حادثۀ كربلا، از روز اوّل تا روز عاشورا، بيداركردن و هدايت مردم، حتّی دشمنان بود[7] و چون طلب آب براي تحريك عواطف بوده است و از اين جهت مي‌توانست منجر به عبرت براي افراد مخالف و هدايت آنان شود، لذا در برنامه بوده و نه اينكه اين درخواست ـ العیاذ بالله ـ از سر ذلّت و خواري يا امر ديگري باشد كه آن حضرت، خودشان فرمودند: «هَيْهَاتَ‏ مِنَّا الذِلّةُ.»[8]

    39.‌ چه ضرورتي داشت که امام حسين(ع) در آن بحبوحۀ جنگ، نماز جماعت ظهر بخوانند که با توجّه به کم‌بودن افراد لشکر امام، افراد ديگري نيز بدون مبارزه با دشمن، شهيد شوند؟

    امام حسين(ع) براي اقامۀ دين، که نماز عمود آن است، مبارزه مي‌کردند، چنان‌که در زيارت ايشان مي‌خوانيم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ»[9] و دين بدون نماز، معنايي ندارد؛ چنان‌که اميرالمؤمنين(ع) نيز در جنگ‌ها مي‌فرمودند: ما براي نماز با دشمنان مي‌جنگيم.[10] نماز در حال جنگ، سيرۀ پيامبر اکرم(ص) و اميرالمؤمنين(ع) بوده است و دستور مؤکّد قرآن کريم است.[11]

    40. آيا در مقابل تير قرارگرفتن بعضي از اصحاب در نماز ظهر روز عاشورا،[12] مصداقِ خود را به مهلكه‌انداختن نيست؟

    حفظ جان مطهّر امام(ع) و شهادت در اين راه، نه تنها مهلكه نيست كه فوزي عظيم است و به هركسي عطا نمي‌شود و لذا مي‌خوانيم: «يا لَيْتَنا‏ كُنّا‏ مَعَکُمْ‏ فَنَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً.»[13]

    41.‌ آيا ابراز عطش و درخواست آب از جانب حضرت علي اكبر(ع) با علم ايشان به عدم وجود آب، صحيح است يا اينكه حكمت ديگري دارد؟ همچنين زبان در كام نهادن حضرت سيّدالشّهداء(ع)‌ چه حكمتي داشته است؟

    برخی خصوصيات روز عاشورا به‌صورت دقیق، معلوم نيست؛ اگرچه با احتمال درست، مي‌توان به قاعدۀ «تسامح در ادلّۀ سُنن»[14] نقل كرد و به‌واسطۀ آن عزاداري كرد. در خصوص مورد سؤال، در برخی از منابع تاریخی آمده است که حضرت علي اکبر(ع) پس از رفتن به ميدان جنگ و کشتن تعدادي از دشمنان، در آخرين بار براي وداع، به‌سوي خيام و امام حسين(ع) بازگشتند و فرمودند: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ ـ پدر جان! عطش مرا كشت و سنگينى آهن مرا دچار رنج و سختي نموده است، آيا براى به دست آوردن يك جرعه آب، راهى هست؟» امام حسين(ع) به گريه افتادند، زبان در کام او گذاشتند يا انگشتري خود را به ايشان دادند که در دهان بگذارد و سپس فرمودند: «يَا بُنَيَّ قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّكَ مُحَمَّداً(ص) فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً ـ پسرم کمي ديگر مبارزه کن. به‌ زودي جدّت رسول خدا(ص) را ملاقات خواهي کرد و از دست او آبي مي‌نوشي که پس از آن تشنگي نخواهد بود.»[15]

    نظر اینجانب دربارۀ این واقعه، همان‌طور که در برخی از ذکر مصیبت‌ها گفته‌ام، این است که امام حسين(ع) گرچه علي اکبر(ع) را به ميدان فرستادند، امّا چشم از او بر نمي‌داشتند و دل در گرو او داشتند؛ گويا همين محبّت پدرانه، مانع شهادت او شده بود. در آخرين ‌مرتبه‌ای که علي اکبر(ع) به خيمه‌گاه بازگشتند، متوجّه مطلب شدند، لذا خطاب به پدر بزرگوار خويش عرض کردند: «الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي» يعني اگر در خيمه‌ها بمانم، تشنگي مرا خواهد کشت و «ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي» يعني اگر به ميدان هم بروم، نمي‌توانم همۀ آن لشکر را بکشم. در حقيقت،‌ درخواست داشتند که پدر دل از ايشان بکَنند تا شهيد شوند، زيرا با کنايه مي‌فرمود: اگر دل از ايشان نشويند، شدّت تشنگي و جراحت شمشيرهاي دشمن، ايشان را از پا در مي‌آورد. امام حسين(ع) نيز با عبارت اميدوارم به دست جدّت سيراب شوي، اعلام کردند که ديگر دل از او شُسته‌اند.

    42.‌ نام فرزند شش ماهۀ امام حسين(ع) كه در كربلا به شهادت رسيد، علي بوده يا نام ديگري داشته است؟

    بنابر نقل موثّق تاريخي، نام مبارك همۀ فرزندان ذكور حضرت سيّدالشّهداء(ع)، «علي» بوده است: علي اكبر و علي اوسط و علي اصغر. در روایت آمده است که امام حسين(ع) فرمودند: «لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِيّا.»[16]

    43.‌ حضرت امام حسين(ع) از چه جهت حضرت علي‌اصغر(ع) را روي دست بلند کردند و از لشکر دشمن تقاضاي آب کردند؟

    کار امام حسين(ع) از نظر رواني بهترين کار است، لذا در برخي از مقاتل آن را «حجّت کبري» ناميده‌اند؛ یعنی آن حضرت، با بهترین روش، حجّت را بر آن ظالمان تمام کردند.

    44.‌‌ آیا این مطالب صحّت دارد که گفته شده امام حسین(ع) حاضر به بیعت مشروط با یزید شدند يا وقتی که خواستند در مدینه از ايشان بیعت بگیرند فرمودند: در جلوی مردم بیایید و از من بیعت بگیرید يا در کربلا فرمودند: من را آزاد بگذارید که با یزید بیعت کنم یا به یمن بروم؟

    این حرف‌ها خرافت است و درست نیست.

    45.‌ چرا امام حسین(ع) در نهایت به سپاه یزید گفتند که حاضرند با یزید بیعت کنند؟ مگر هدف حضرت، اصلاح اوضاع امّت رسول الله(ص) نبود؟

    اين نقل، حتماً صحیح نيست.

    46.‌‌ اينکه گفته شده در روز عاشورا تير سه‌شعبه وارد بدن مبارک آقا اباعبدالله(ع) شد و حضرت از آن طرف تير را بيرون کشيدند، صحيح است؟

    اين قضيه در مقاتل آمده[17] و قبول و عدم قبول آن ضرري به‌جايي نمي‌رساند.

    47.‌ آيا اين مطلب كه شمر ملعون موقع جداكردن سر امام حسين(ع) صداي آه و نالۀ حضرت زهرا(س) را شنيد، درست است؟

    اگر صحّت داشته باشد‏‏، توجيه آن اين‌گونه است كه وي از عمل پليد و زشت خود كه مي‌دانست پليد و زشت است، دچار عذاب وجدان و روح بوده و قوّۀ خيال، براي او موجب تصوّر چنان صحنه‌اي گرديده است.

    48.‌ درکربلا داغ کداميک از ياران و اولاد اباعبدالله الحسين(ع) براي ايشان داغ‌تر و جان‌سوزتر بود؟

    طبق نقل مقاتل، پس از شهادت اصحاب در روز عاشورا، علي اکبر(ع) اوّلين نفر از بني‌هاشم بودند که اجازۀ رفتن به ميدان جهاد گرفته و شهيد شدند[18] و از مقاتل استفاده می‌شود که داغ حضرت علي‌اکبر(ع)، برای امام حسین(ع) داغ‌تر و جان‌سوزتر بوده است. ایشان شبیه‌ترین مردم از نظر شمایل، اخلاق و سخن‌گفتن به رسول خدا(ص) بودند و امام حسین(ع) نسبت به این فرزند رشید خود، علاقۀ وافر و محبّت فراوانی داشتند.[19]

    49.‌ آيا اينكه بعضي مي‌گويند: كار امام حسين(ع)در روز عاشورا عاشقانه بود و نه عاقلانه، يعني كارهاي آن حضرت مخالف عقل بود يا فراتر از عقل؟

    حادثۀ حماسي كربلا از ابتدا تا انتها آن‌چنان اسرارآميز است كه بايد گفت از اسرار ناگشودني ذهن و عقل بشري است. هم شهادت امام حسين(ع) و هم اسارت خاندان ايشان، كار عشق بود، اما عشقي كه در چهارچوب عقلانيّت ديني و عقل حقيقي انجام شد؛ زيرا عشقي كه در اين چهارچوب نباشد، عشق نیست، هواي نفس است يا دست‌كم، عشق‌نما است نه عشق حقيقي.

    50.‌ با توجّه به اينکه خيمه به‌عنوان يک منزلگاه، براي اعراب، خصوصاً در صدر اسلام، بسيار با ارزش و قيمتي بوده است، آيا مي‌توان قضيۀ آتش‌زدن خيام حرم در عصر عاشورا را پذيرفت؟

    در نقل قول‌هاي تاريخي و اخبار کربلا آمده است[20] و اگر گفته شود که آنها قصد داشتند عیال را در خیمه‌‌ها بسوزانند و نسل پیامبر گرامی(ص) را نابود کنند، پذيرفتن آن استبعاد ندارد.



    [1]. انفال، 22: «قطعاً بدترين جنبندگان نزد خدا، كران و لالانى‏اند كه نمى‏انديشند.»

    [2]. محمّد، 23: «اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‏] ايشان را ناشنوا و چشم‌هايشان را نابينا كرده است.»

    [3]. احزاب، 57: «بى‏گمان، كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى‏رسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفّت‏آور آماده ساخته است.»

    [4]. نساء، 52: «و هر كه را خدا لعنت كند هرگز براى او ياورى نخواهى يافت.»

    [5]. ر.ک: امالي الصّدوق، ص 155؛ الإرشاد، ج 2، ص 86، روضة الواعظين، ج 1، ص 182؛ إعلام الورى، ج ‏1، ص 452؛ أنساب الأشراف، ج ‏3، ص 180؛ الفتوح، ج 5، ص 91؛ الكامل في التاريخ، ج ‏4، ص 53 و...

    [6]. ر.ک: بحار الأنوار، ج 44، ص 388؛ أنساب الأشراف، ج ‏3، ص 181؛ مقاتل الطالبيين، ص 117؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي)، ج ‏1، ص 347؛ الفتوح، ج 5، ص 92؛ ترجمة الامام الحسين(ع)، ص 150.

    [7]. حضرت امام حسين(ع) در مواقع مختلف، برای روشن‌کردن مسیر حرکت و اهداف خود، به ايراد خطبه مي‌پرداختند. آن حضرت در روز عاشورا خطبه‌اي خواندند که به تعبير راوي، قبل و بعد از امام حسين(ع) نشنيده بودم که سخنوري چنين بليغ و رسا و بامنطق، سخن بگويد. [تاريخ الطبري، ج 4، ص 322]

    [8]. الاحتجاج، ج 2، ص 300: «ذلّت و خوارى از ما خاندان دور است‏.»

    [9]. الكافى، ج ‏4، ص 578: «شهادت می‌دهم که تو نماز را اقامه کردی و برپا داشتی.»

    [10]. کشف اليقين، ص 122: «إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ عَلَی الصَّلَاة.»

    [11]. نساء، 102 و 103: «وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‏ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً ...، فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً.»

    [12]. هنگام اقامۀ نماز ظهر، دو تن از ياران امام حسين(ع)، به نام‌هاي زهير بن قين و سعيد بن عبدالله جلو حضرت ايستادند تا آن حضرت با ياران خود، نماز ظهر را به جماعت خواندند.[بحار الأنوار، ج 45، ص 21] همچنين نقل شده است که سعيد بن عبدالله در مقابل امام(ع) ايستاد و هرگاه تيري به‌سوي حضرت مي‌‌آمد، خود را در مسير آن قرار مي‌داد تا اينکه نماز حضرت تمام شد و بر زمين افتاد و شهيد شد. به جز ضربات جراحت شمشيرها و نيزه‌ها، سيزده تير به سعيد بن عبدالله اصابت کرده بود. [اللهوف، ص 111؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي)، ج 2، ص 21]

    [13]. امام رضا(ع) به ابن شبيب فرمودند: «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ(ع) فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ‏ يا لَيْتَنِي‏ كُنْتُ‏ مَعَهُمْ‏ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما ـ اگر دوست داري که براي تو ثوابي مانند کساني که با امام حسين(ع) شهيد شدند، باشد، پس هرگاه او را ياد کردي بگو اي کاش با آنها بودم و به رستگاري بزرگ دست مي‌يافتم.» [أمالي الصّدوق، ص 130]

    [14]. «قاعدۀ تسامح در ادلّۀ سُنن» از قواعد مشهور فقهى است كه بر اساس آن، برای حكم به استحباب يا كراهت چيزى، دليل و مستند ضعيف، كفايت مى‌كند. به‌عبارت ديگر، در احکام فقهي اگر خبر ضعيفي در دست باشد که واجد شرايط حجيّت نبوده و دلالت بر ثواب يا استحباب يا کراهت عملي ‌کند، مي‌شود با آن خبر ضعيف، حکم به استحباب يا کراهت آن عمل کرد. معظّم‌له معتقدند دربارۀ وقايع عاشورا نيز با استفاده از اين قاعدۀ فقهي، مي‌توان اخباري را که احتمال وقوع آنها مي‌رود و قُبح عقلي و عرفي ندارد، پذيرفت و نقل کرد و با آن عزاداري نمود.

    [15]. اللهوف، ص 113؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي)، ج ‏2، ص 35؛ الفتوح، ج ‏5، ص 115؛ بحار الأنوار، ج ‏45، ص 43.

    [16]. الکافي، ج 6، ص 19: «اگر براي من صد پسر متولّد مي‌شد، دوست داشتم اسم هيچ‌کدام را جز علي نگذارم.» همچنین امام سجّاد(ع) در پاسخ به يزيد که گفته بود چرا پدرت اين همه نام فرزندانش را على مي‌گذارد، فرمودند: «إِنَّ أَبِي أَحَبَّ أَبَاهُ فَسَمَّى بِاسْمِهِ مِرَاراً ـ چون پدرم، پدر بزرگوارش را خيلى دوست مي‌داشت، لذا نام او را تکرار نموده است.[مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 173]

    [17]. ر.ک: اللهوف، ص 121؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 53؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي)، ج 2، ص 39.

    [18]. الإرشاد، ج 2، ص 106؛ مقاتل الطالبيين، ص 115.

    [19]. بحار الأنوار، ج ‏45، ص 42: امام حسین(ع) در روز عاشورا، وقتی علی اکبر(ع) را به میدان می‌فرستادند، فرمودند: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ ـ خدايا! گواه باش جوانى به نبرد با آنان مى‏رود كه از حيث اخلاق و شمايل و گفتار، شبيه‏ترين افراد به پيامبر توست. ما هرگاه تشنه ديدار پيامبرت مى‏شديم، به چهرۀ على اكبر مى‏نگريستيم‏.»

    [20]. ر.ک: الفتوح، ج ‏5، ص 120؛ اللهوف، ص 132؛ تسلية المجالس، ج ‏2، ص 325؛ بحار الأنوار، ج ‏45، ص 58.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365